English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5094 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale U مقیاس نقشه
map scale U مقیاس نقشه
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
cadastral map U نقشه مقیاس بزرگ
medium scale U نقشه مقیاس متوسط
intermediate scale U نقشه مقیاس متوسط
linear scale U مقیاس خطی نقشه
large scale map U نقشه مقیاس بزرگ
pantograph U دستگاه تغییر مقیاس نقشه
reconstitute U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
protraction U نقشه کشی طبق مقیاس معینی
eldograph U دستگاه تبدیل مقیاس نقشه مانند پانتوگراف
module U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
modules U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
barleycorn U مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
momentarily U ان باان
therewith U باان
combatable U قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
goffer U اهنی که باان توری راچین میدهند
wimble U هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
wet classifler U سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
larding pin U سیخی که باان پیه خوک رالای گوشت میگ ذارند
misericord U یکجورقمه نوک تیزکه ضربه مرگ را باان میزدندکه زخمی زودتراسوده شودئهسث
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
megilp U روغن بذرک یا چیز دیگری که رنگ زن ها رنگ را باان می امیزند
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
built in aerial آنتن دستگاهی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
mansion U عمارت چند دستگاهی
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
mansions U عمارت چند دستگاهی
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
to park U پارک کردن [دستگاهی]
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
unilateralism U اعتقادبهاینکهیککشورخودبایدازسلاحهایهستهایعاریشودنهاینکهمنتظرشودسایرکشورهااینکارراانجام دهند
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
to start up something U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
interlace U که هر یک خط وط مختلفی را نشان می دهند
actions U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
reader U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
readers U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
to work flawlessly U بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
chip U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
alphabet U حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
hosting U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
the oil tins leak U حلبهای نفتی نفت پس می دهند
hosts U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosted U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
host U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
alphabets U حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
rule U موقعیتهایی که یک تابع را شرح می دهند
chips U قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
formats U داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
button U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
buttoned U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
format U داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
matrixes U الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
buttoning U کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
psalmodic U مانندمزامیری که برای خواندن ترتیب دهند
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
assembly U تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
direction U دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند
circuits U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
slapdash U کاری که سرسری یا از روی بی پروایی انجام دهند
circuit U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
guide bars U خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
meters U مقیاس
metre U مقیاس
t scale U مقیاس T
metres U مقیاس
meter U مقیاس
scale U مقیاس
f scale U مقیاس اف
indicator U مقیاس
z scale U مقیاس " زی "
full-size U بخ مقیاس یک به یک
k scale U مقیاس ک
measure U مقیاس
full size U بخ مقیاس یک به یک
criterion U مقیاس
nominal scale U مقیاس
scaling U مقیاس
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
main U بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
tabling U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
stationery U صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
table U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
i am afriad U برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
teleconference U کنفرانسی که چند نفر ازمناطق دور با هم انجام می دهند
tables U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tabled U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
Web server U کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
graphic scale U مقیاس خطی
Recent search history Forum search
1Oem
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1diegesis
1پروانه احداث مولد انرژی خورشیدی در مقیاس کوچک
0ترجمه نقشه فرش به انگلیسی
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0نحوه کار با نرم افزار waze
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com